تمرکز چیست ؟
تمرکز کردن یعنی اینکه فرد بتواند توجه و ارادهاش را همسو کند و کنترلِ توجه خود را در اختیار داشته باشد. تمرکز یعنی تواناییِ متمرکز کردن ذهن بر روی یک موضوع، شیء یا فکر و بیرون راندن تمام افکار، ایدهها، احساسات و هیجانهای نامربوط از ذهن. تمرکز یعنی بهجایِ از این شاخه به آن شاخه پریدن و از دست دادن توجه، زمان و انرژی، در هر زمان تنها یک کار انجام بدهیم.
در هنگام تمرکز، تنها «یک فکر» ذهن فرد را اشغال میکند و تمام انرژی ذهن بر همین فکر واحد متمرکز میشود.
البته برای کسبِ تواناییِ فرمان دادن به ذهن و کنترل کردن تمرکز و توجه، به آموزش نیاز داریم. بیشتر افراد نمیتوانند توجه خود را کنترل و ذهن خود را صرفا بر یک موضوع متمرکز کنند. آنها نمیتوانند هر زمان که میخواهند به ذهن خود دستور بدهند که بر چیزی تمرکز کند.
متمرکز کردن فکر، فعالیتی غیرمعمول نیست و تقریبا هر روز برای همه اتفاق میافتد ولی این تمرکز، توانایی ناخودآگاه و کنترلنشدهای است. برای مثال، آیا توجه کردهاید کودکان در هنگام بازی صدای شما را نمیشنوند؟ آنها آنقدر در بازی غرق میشوند که به هیچ چیز دیگری توجه نمیکنند. یا وقتی کتاب بسیار جالبی میخوانید، صدای اطرافیانتان را نمیشنوید. زمانی که نامهای مهم مینویسید، فیلم یا مسابقهای ورزشی تماشا میکنید، شطرنج بازی میکنید و بهطورکلی وقتی مشغول انجام کاری میشوید که عاشق آن هستید و برایتان جالب یا لذتبخش است، به محیط اطراف خود بیتوجه میشوید و گذشت زمان را حس نمیکنید.
این مثالها نشان میدهند که «متمرکز کردنِ توجه» امکانپذیر است ولی این کار با تمرکز واقعی تفاوت دارد، زیرا فرایندی آگاهانه و عمدی است و شما هر زمان که اراده کنید، میتوانید برای مدت زمان مشخصی (و نه فقط چند ثانیه) ذهن خود را بر هر موضوعی که میخواهید، متمرکز کنید. با استفاده از این توانایی، میتوانید علاوه بر چیزهای لذتبخش و کارهای مورد علاقهتان، ذهن خود را بر وظایف، شغل، درس و حتی کارهای خستهکننده و ناخوشایندی که مجبور به انجام آنها هستید، متمرکز کنید.
درباره سخنران :
اندی پادیکامب ، متخصص ذهن میخواهد تمام آنچه در چند سال فعالیت خود در رابطه مقابله با اضطراب و داشتن تمرکز قوی برای داشتن زندگی سالم تر و شاد تر بدست آورده با شما در میان بگذارید.پس تا آخر این مقاله همراه ما باشید تا آنچه در مورد تمرکز نیاز است را یاد بگیرید.
دانلود کتاب آسان ترین راه مابل کتز
این شما و این اندی پادیکامب :
در دنیای شلوغ و پرهیاهوی امروزی ، عوامل زیادی برای ایجاد استرس و اضطراب وجود دارند ، مشغله های فکری هرروز بیشتر از قبل می شوند و ما درگیر نگرانی های آینده ، افسوس های گذشته و زندگی روزمره مان هستیم.ذهن گرانبها ترین منبع ما انسان هاست و در هر لحظه از زندگی به ذهن تکیه می کنیم اما باز هم زمان لازم را نمی گذاریم تا از آن مراقبت کنیم و این موضوع ذهن ما را دچار آشفتگی می کند و مشکلات نمایان می شوند.حال راهکار چیست ؟اگر شما هم ذهن پرمشغله ای دارید و استرس و اضراب شما را کلافه کرده است آقای پادیکامب در کمتر از ده دقیقه در فیلم حال خوب فقط با ده دقیقه تمرکز راهکارهای به آرامش و تمرکز را یاد خواهد داد.
ما در یک دنیای فوق العاده شلوغ زندگی میکنیم زندگی سراسیمه پیش میرود و ذهن ما همیشه مشغول است و مدام مشغول انجام کاری هستیم
با در نظر گرفتن این، میخواهم برای چند لحظه به این فکر کنید که آخرین باری که هیچ کاری انجام ندادید کی بوده است؟ فقط ده دقیقه، بیدردسر؟ و وقتی میگویم هیچ، واقعا منظورم هیچ است یعنی نه ایمیلی، نه پیامک و نه اینترنت نه تلویزیون، نه چت، نه غذا خوردن، نه مطالعه، و نه حتی نشستن و یادآوری گذشته یا برنامهریزی برای آینده هیچ چیز. چهرههای بیتفاوت زیادی اینجا میبینم (خنده حضار) نظر من این است که، احتمالا باید خیلی به عقب بروید.
و این چیز خارق العادهای است، درسته؟ ما درباره ذهنمون صحبت میکنیم. ذهن، با ارزشترین و گرانبهاترین منبع ما، از خلال آنچه که ما در هر لحظه از زندگی تجربه میکنیم، به ذهن تکیه میکنیم برای شادی، محتوا، وضعیت پایدار عاطفی فردی و همزمان مهربان و با ملاحظه بودن و مواظب روابط خود با دیگران بودن این همان ذهن است که ما بر آن تکیه میکنیم که متمرکز، خلاق و با انگیزه باشیم و بهترین عملکردمان را در کاری که انجام میدهیم نشان دهیم و با این حال، ما وقتی نمیگذاریم تا از آن مراقبت کنیم در واقع، برای مراقبت از اتوموبیلمان وقت بیشتری صرف میکنیم یا برای لباس و موهایمان، خوب حالا، شاید منظورم مو نباشد، ولی متوجه هستید که به کجا میخواهم برسم.
نتیجه البته این خواهد بود که ما دچار استرس میشویم ذهن مثل ماشین لباسشویی شروع به سر و صدا میکند و میچرخد و میچرخد، با انبوهی از مشکلات، احساسات گیج کننده و ما واقعا نمیدانیم باید چطوری با این وضع کنار بیاییم و نکته غم انگیز اینجاست که ما بسیار پریشان هستیم که دیگر در دنیایی که زندگی میکنیم حاضر نیستیم چیزی که برای ما از هر چیز دیگر مهمتر است را از دست میدهیم و چیزی که دیوانه کننده است این است که همه تظاهر میکنیم، خوب، زندگی همینطور است، بنابراین ما فقط باید باهاش کنار بیاییم. اما واقعا این روشی نیست که باید باشد.
حدودا یازده سالم بود که به اولین کلاس مراقبه رفتم. و باور کنید، هرجور کلیشهای که بتونید تصور کنید توش بود نشستن چهار زانو روی زمین، بخور دادن، جوشاندههای گیاهی، گیاهخواری، همه چیز، اما مادرم میرفت و من شیفته بودم و با او میرفتم همچنین یک چندتایی فیلم کونگ فو دیدم و مخفیانه یه جورایی فکر میکردم که توانایی یادگرفتن پرواز را دارم اما آن زمان خیلی جوان بودم حالا که اینجا هستم، مثل خیلیها حدسم این است که آن مثل یک جور آسپرین برای ذهن بود شما استرس میگیرید و مراقبه میکنید من واقعا فکر نمیکردم که این یک روش پیشگیرانهی طبیعی باشد تا اینکه حدود ۲۰ سالگی، وقتی شماری از اتفاقات به فاصله کمی در زندگیام رخ داد چیزهایی جدی رخ داد که زندگیام را از این رو به آن رو کرد و ناگهان مورد هجوم افکار قرار گرفتم سرشار از احساسات دشوار که نمیدانستم چگونه با آن مقابله کنم هر موقع که سعی میکردم یکی را از ذهنم دور کنم، یکی دیگه به ذهنم هجوم میاورد دوران واقعا پر استرسی بود.
به گمانم هر کدام از ما به طریقی با استرس مواجه میشیم بعضی خودشان را غرق در کار میکنن قدردان حواس پرتی که به بار میاره. بعضی به دوستانشان روی میاروند، خانواده شان، دنبال حمایت میگردند بعضیها بطری رو میشکنند، شروع به خوردن دارو میکنند. روش من برای کنار آمدن باهاش تارک دنیا شدن بود. بنابراین تحصیلاتم را رها کردم و رفتم به کوههای هیمالایا تارک دنیا شدم و شروع کردم به مطالعهی مراقبه.
مردم معمولن میپرسند که از آن دوران چه آموختم خوب، مشخصا خیلی چیزها رو تغییر داد بیاید باهاش روبرو بشیم، تبدیل شدن به یک راهب مجرد چندین چیز را تغییر خواهد داد اما بیشتر از این بود. به من قدرشناسی بیشتری آموخت درک بیشتر ِ زمان حال را به من آموخت منظورم گم نشدن در افکار است٬ پرت نشدن حواس٬ غرق نشدن در احساسات دشوار٬ اما به جای آن یاد گرفتن اینکه چطور در این لحظه باشیم٬ چطور متوجه باشیم٬ چطور حضور داشته باشیم.
فکر میکنم زمان حال خیلی دست کم گرفته شده. خیلی پیش پا افتاده به نظر میاید٬ و با این وجود وقت کمی را صرفش میکنیم. در زمان حال هرچیزی هست به جز پیش پا افتادگی. هاروارد اخیرا یک تحقیق علمی منتشر کرده ٬ که میگوید به طور میانگین ذهن ما ۴۷ درصد از مواقع غرق در افکار هست چهل و هفت درصد. و درعین حال٬ این نوع درگیری ذهنی همچنین دلیل اصلی ناخرسندی ما است. ما برای مدت خیلی طولانی اینجا نیستیم٬ اما تقریبا نصف عمرمان را در افکارمان گم میشویم و به صورت بالقوه ناخرسند هستیم. نمیدانم٬ راستش یه جورایی تراژیک به نظر میاید به خصوص وقتی که بشود در موردش یک کاری کرد٬ وقتی که یک روش مثبت٬ عملی٬ قابل دسترسی٬ و به طور علمی ثابت شده وجود دارد که به ذهن ما اجازه میدهد بیشتر سلامت باشد٬ بیشتر متفکر باشد و کمتر حواس پرت باشد. و زیبایی آن در این هست که با اینکه فقط ده دقیقه در روز وقت ما رو میگیرد اما کل زندگی ما رو تحت تاثیر قرار خواهد داد
اما لازم است که بدانیم چطور انجامش بدهیم نیاز به تمرین داریم٬ نیاز به یک چارچوب داریم که یاد بگیریم چطور بیشتر متفکر باشیم این اساسا تعریف مراقبه است آشنا کردن خود با زمان ِ حال اما همچنین لازم است که بدانیم چطور بهش برسیم و در یک مسیر درست بهترین استفاده را ازش ببریم. و اینها برای این است٬ اگر دارید بهش فکر میکنید٬ چون بیشتر مردم گمان میکنند که مراقبه برای متوقف کردن افکار است٬ خلاص شدن از عواطف٬ یه جورایی کنترل ذهن٬ اما راستش خیلی فرق دارد با آن. بیشتر در مورد عقب نشینی است٬ افکار را واضحتر دیدن٬ شاهد آمدن و رفتنش بودن، آمدن و رفتن احساسات بدون قضاوت، با ذهنی آرام و متمرکز.
برای مثال، الان اگر خیلی روی توپ متمرکز بشم، بعد راهی نخواهد بود که بتوانم تمدد اعصاب داشته باشم و همزمان با شما صحبت کنم. به همان اندازه، اگر خیلی روی حرف زدن با شما متمرکز باشم، راهی برای تمرکز روی توپ نخواهم داشت و از دستم خواهد افتاد. حالا در زندگی و در مراقبه، وقتهایی خواهد بود که متمرکز شدن قدری سخت خواهد شد و زندگی یک چنین احساسی به آدم میدهد وقتی که شما اینقدر تحت فشار و استرس باشید، زندگی بسیار ناراحت میشود. یه وقت دیگر، ممکن است همه چیز آرامتر بشود و اوضاع یک خورده شبیه این بشود البته در مراقبه — (خرناس) — ما به خوابیدن پایان خواهیم داد بنابراین دنبال یک تعادل، یک مراقبهی متمرکز خواهیم بود که به افکار اجازه بدیم بیایند و بروند بدون همهی آن درگیریهای همیشگی
حالا، وقتی که ما یاد میگیریم متمرکز باشیم آنچه که معمولا رخ میدهد ناگهان با یک فکر پریشان میشویم بیایید اسمش را بگذاریم افکار مضطرب کننده، همه چیز ردیفه و وقتی با افکار مضطرب کننده روبرو میشویم اوضاع اینجوری میشود که انگار میگویم:«اوه حواسم نبود که راجع به این مساله نگران بودم» بهش باز میگردید و تکرار میکنید:«اوه، من نگرانم، اوه! من واقعا نگرانم، چقدر مضطربم.» و قبل از اینکه بدونیم، درسته، ما از اینکه احساس اضطراب داریم مضطرب میشیم، میدونید، مسخره است. ما همیشه اینکار رو میکنیم، حتی در سطح روزمرگی. اگر راجع به آخرین باری فکر کنید که، چه میدونم، دندونتون لق شد. میدونید که لق شده، میدونید که درد داره. اما هر بیست سی ثانیه چه میکنید؟ (زمزمه کردن) درد داره، و ما خط داستان رو تقویت میکنیم، درسته؟ و مدام به خودمون میگوییم، و اینکار رو همیشه انجام میدهیم. و فقط در یاد گرفتن مشاهده در این روش است که میتوانیم به این افکار و قصهها و الگوهای ذهنی اجازه بدهیم بروند. اما وقتی که مینشینید و به ذهن اینطوری نگاه میکنید، الگوهای متفاوتی را ممکن است ببینید. ذهنی را مییابید که واقعا در تمام مدت بیقرار است.
جای تعجب نیست اگر وقتی بنشینید و هیچ کاری انجام ندهید مقداری آشفتگی در بدن خود احساس کنید. ممکن است ذهن را بسیار خسته کننده و کسل کننده ببینید، و این فقط عملکردی ماشینی است فقط اینجوری که بیدار میشوید، سر کار میروید، میخورید، میخوابید، بیدار میشوید، سر کار میروید. یا اینکه ممکن است آن فکر آزار دهنده سراغتان بیاید که مدام دور ذهن میچرخد و میچرخد و میچرخد خوب هرچی که باشد، مراقبه برای ما فرصتی برای عقبگرد فراهم میکند و چشم انداز جدیدی به ما میدهد تا چیزهایی را ببینیم که همیشه واضح نیستند. ما قادر نیستیم هر چیز کوچکی که در زندگی ما رخ میدهد را تغییر بدهیم، اما میتوانیم روشی که تجربهاش میکنیم را تغییر دهیم. این پتانسیل نهفته در مراقبه و تمرکز حواس است. لازم نیست خودتان رو به آب و آتش بزنید، و قطعا مجبور نیستید که روی زمین بنشینید، آنچه که باید انجام دهید این است که ده دقیقه در روز دست نگهدارید و سعی کنید تا با زمان حال ارتباط برقرار کنید بنابراین شما تجربه بهتری از تمرکز، آرامش و شفافیت در زندگی خواهید داشت.
بسیار ممنونم.
مترجم : اردشیر طیبی
بازبینی ترجمه : سهیلا جعفری
منبع : TED.com
امیدواریم که این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشه اگر نظر پیشنهاد و یا درخواستی در رابطه با سخنرانی های تد دارید حتما در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.